

0 از 5 (از مجموع 0 امتیاز)
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
دانلودی
توسط کاوه وحیدی
2 دنبال کننده45 آهنگ (01:25:54)
#عنوان
متن ترانه بخش 1
با من صنما، دل دل دل دل و دل دل
یک دل دل یک یک دله کن
با من صنما، دل دل دل دل و دل دل
یک دل دل یک یک دله کن
گر سَر ننهم
گر سَر ننهم
وآنگه گله کن
با من صنما، دل دل دل دل و دل دل
یک دل دل یک یک دله کن
ای مطرب دل، زان نغمه خوش
این مغز مرا، پُرمشغله کن
ای مطرب دل، زان نغمه خوش
این مغز مرا، پرمشغله کن
سی پاره به کف (سی پاره به کف)
در چله شدی (در چله شدی)
سی پاره به کف (سی پاره به کف)
در چله شدی (در چله شدی)
سی پاره منم، ترک چله کن
سی پاره منم، ترک چله کن
با من صنما، دل یک دله کن
گر سَر ننهم، وآنگه گله کن
با من صنما، دل یک دله کن
گر سَر ننهم، وآنگه گله کن
با من صنما، دل دل دل دل و دل دل
یک دل دل یک یک دله کن
گر سَر ننهم
گر سَر ننهم
وآنگه گله کن
با من صنما، دل دل دل دل و دل دل
یک دل دل یک یک دله کن
7


ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند...
01:01
8


سالی از بلخ بامیان ام سفر بود و راه از حرامیان پر خطر بود...
02:52
10


اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد...
01:49
11


آوردند که حاکمی عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود...
01:22
14


اعرابی را دیدم در حلقه ی گوهریان بصره که حکایت همی کرد...
01:08
16


گروهی از حکما به حضور حضرت کسری به مصلحتی سخن همی گفتند...
01:36
18


حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همت تر در جهان دیده ای...
01:15
20


مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال...
01:12
21


مالداری را شنیدم که به بخل چنان معروف بود که حاتم طایی در کرم...
02:49
25


نوجوانی را دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زایدالوصف داشت...
01:48
26


هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده...
01:10
30


پارسا زاده ای را نعمت بی کران از ترکه ی عمان به دست افتاد...
02:58
31


پیش یکی از مشایخ گله کردم که فلان به فساد من گواهی داده است...
00:48
32


روزی به غرور جوانی سخت رانده و شبانگه به پای کریوه ای سست مانده بودم...
01:25
33


پیاده ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد...
01:37
35


شخصی مهمان پادشاه بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که عادت او بود...
01:31
36


توانگر زاده ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با مسکین بچه ای مناظره در پیوسته...
01:27
37


وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست...
01:10
38


یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز...
01:37
39


یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد...
01:12
40


یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند...
01:01
41


یکی از حکما را شنیدم که می گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر...
01:02
43


یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده...
01:23
44


یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید: از عادت ها کدام فاضل تر است...
00:48
45


یکی از ملوک خراسان، محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که...
03:42
0 از 5 (از مجموع 0 امتیاز)
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
در همین سبک
نظرات
شما اولین نظر را بنویسید.
ورود / ثبت نام