

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
رضا
متن ترانه عشق و گناه
ای دل خانه ات خراب
این همه رویا تا کی
ای دل عمرت کوتاه
غم در این دنیا تا کی
یا دل گفتمت بمان
پس چه شد قرارمان
ما نداریم هیچ رازی
ای دل هرچه بود و هست
با رفتنت شکست
تو در این عشق میبازی
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
در کار خدا مانده ام آنقدر که تو ماهی
دارم چه گناهی
دل پر زده باز به هوای تو خواهی نخواهی
چشمان تو منظومه و من حاکم احساس
ای عاشق حساس
بد نیست بزنی تو به چشمم گاهی نگاهی
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
این دل پر از غرور و درد است
آنقدر شکسته یک پا مرد است
باز هم شروع فصل غم شد
تنهایی به خدا نامرد است
نامرد است
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
درد چشمان تو و جان تو و
آن لب خندان تو ایمان مرا برد
ایمان مرا برد
یک بی خبر از راه رسید جان مرا برد
متن ترانه از عشق بگو
دلداده ی توام
رویای هر شبی
عاشق نمیشدم
عاشق شدم ببین
رفتی از کنارم اما رفتنت پر از معما
حیف گفتمت از عشقو باور
گفتی از نگاه آخر حیف
راحت از این دل مرو که جانم میرود
هر کجا روانه شوم صدایت میزنم
جان من رها به سوی تو شد
نگاه من اسیر موی تو شد
دل به دریاها بزن از عشق بگو زیبای من
به هر کجا روی کنار توام
جان جانانم تویی زیبا تویی رویا تویی
قسم به جان من قسم نرو
چشمانش دار و ندارم بود
دار و ندارم کو
من دل بستم به آنکه دلدارم بود
دلبر نازم کو
دل به دریاها بزن از عشق بگو زیبای من
به هر کجا روی کنار توام
جان جانانم تویی زیبا تویی رویا تویی
قسم به جان من قسم نرو
متن ترانه مو به مو
مو به مو قدم قدم به زلفه تو قسم قسم
رسیده عشقه تو به جانِ من
به یاد تو نفس نفس بریده ام از این قفس
زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوان من شد
رفتی غمت پایان من شد
از هر گناهی توبه کردم
چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود از عشق بیزارم کنی
به یاد تو من بیقرارم
ای وای هنوز چشم انتظارم
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.