

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
پاپ
متن ترانه همین مونده بود
همونم همون که با دست تنگ توو مشتم برات صدف داشتم
با این حال هم به هر کی که توو دلت خونه کرد شرف داشتم
گذشتم ازت نگاه کن منو نه حالم بده نه چشمم تره
شب آخره تو هم هر چقد ازم دور شی واست بهتره
شکستم درست بریدم قبول میدونی که من یه دندم هنوز
تماشام کن همه زهرمو کشیدن ولی کشندم هنوز
شکستم درست بریدم قبول میدونی که من یه دندم هنوز
تماشام کن همه زهرمو کشیدن ولی کشندم هنوز
منو هیچکس منو هیچی مثه حرف تو نسوزونده بود
همین مونده بود خرابم کنی جوابم کنی همین مونده بود
نگاه منو خودت خواستی که من قلبمو بگیرم ازت
یه جوری برم که انگار که نبودم اصن نگاه کن فقط
شکستم درست بریدم قبول میدونی که من یه دندم هنوز
تماشام کن همه زهرمو کشیدن ولی کشندم هنوز
شکستم درست بریدم قبول میدونی که من یه دندم هنوز
تماشام کن همه زهرمو کشیدن ولی کشندم هنوز
متن ترانه جهان لاغر
بخواب روی دست من
جهان لاغرِ منو
کمی نگاه کن نرو
بخند و روزگارمو
دوباره مثل چشمهات
شب سیاه کن نرو
به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست
بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمیرسید
و این زمان مدید نیست
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
و شکر ای هوایِ بس
و شکر ای تن شریف
در این زمانهی عجیب
که هر چه عشق بیثمر
و عاشقان مثل من
غریب پشت هم غریب
من آب از سرم گذشت
غریق را نظاره کن
بیا کمی گناه کن
بیا ببر سر مرا
و حالِ این شکسته را
دوباره رو به راه کن
بریز روی شانهام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت
مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت
متن ترانه اسدالله
شهر پر از فتنه شد از روی تو
جان چو کمان از خم ابروی تو
چشمسیه هر چه که در عالم است
وام گرفتهاست ز گیسوی تو
راه نشانم بده تا رگ به رگ
جوی شوم، جوی بلاجوی تو
آنکه به دنبال شه و شاهدست
خیمه برافراخته پهلوی تو
بر تن هر بدنظر یاوهگو
لرزه درانداخته یاهوی تو
فاتح خیبر اسدالله علی
لعنت الله به بدگوی تو
شیرزنی کو که بزاید چُنان
شکل حسینبنعلی در جهان
غیرت الله تویی یا علی
رحمت الله به بانوی تو
غیر حلال از الکت رد نشد
خصمِ حرام است، ترازوی تو
ای نه خدا، ای نه بشر، غیر شر
کِی ببُرد تیزیِ چاقوی تو؟
رنگ ندارد شب من یا علی
عِطر تو، روح است به تن یا علی
رد شو ز شهرم صنما تا رسد
نافهی مردانهی خوشبوی تو
متن ترانه دیوونه (ریمیکس)
دوست دارم نگات کنم
تا که بی حال بشم
تو ازم دل ببری منم اغفال بشم
دوست دارم برای تو با همه فرق کنم
خودمو توی چشات یه تنه غرق کنم
با تو باشم غم چیه با تو مرگم آسونه
آخه دیوونه میشم وقتی میگی دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه
حال میده ناز کنی تا نوازشت کنم
بی خودی قهر کنی غرق خواهشت کنم
دل بدم به خنده هات سپر بلات بشم
الهی تصدقت، الهی فدات بشم
مگه میتونم تو رو با کسی عوض کنم
لعنتی صدام بزن، هی بگو تا حَظ کنم
دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه
تو حصار بغلت زندگی به کامم
همه چیت مال منه سندش بنامم
وقتی میخندی برام خونه آفتابی میشه
گلدونا گل میکُنن، آسمون آبی میشه
گلای نسترنو بذار پشت پنجره
زُل بزن توی چشام تا دلم ضعف بره
دیوونه دیوونه دیوونه دیوونه
متن ترانه سال بی بهار
تنم رو به جوش چشم هات
تو بده نشون چشم هات
که با اون قشون چشم هات
من رو تار و مار کردی
با تو بودن از خدامه
غم دنیا توو چشم هامه
واسه تو دنیا به کامه
دلم رو مزار کردی
توو دلم غصه لبالب
داره میسوزه از این تب
غم دل تنگیت رو هرشب
روو سرم هوار کردی
نمیدونم با کی هایی
توو کدوم حال و هوایی
کاشکی میگفتی کجایی
تا بگم چیکار کردی
برق چشمون سیاهت
ابرو توو صورت ماهت
با نگاه بی گناهت
لعنتی چیکار کردی
توو شب هام موت رو ندارم
مهر ابروت رو ندارم
رو به روم روت رو ندارم
حالم رو خمار کردی
روو بخار شیشه اسمت
دل کشیدم پیش اسمت
قطره بارون میشه اسمت
سال رو بی بهار کردی
توو چشم هام حسرت و ماتم
توو نگاهم یه عالمه غم
همه غصه ها رو با هم
توو دلم قطار کردی
زیر طاق دوتا ابرو
دوتا دریاچه پر قو
مثل گله های آهو
واسه چی فرار کردی
دستم از دست تو دوره
دلم انگار توو تنوره
تووی سینم که صبوره
غم رو موندگار کردی
بغض وحشی توو گلومه
شب ها عکس هات روو به روومه
دیگه طاقتم تمومه
من رو بی قرار کردی
رنگ چشم هات آسمونم
خنده هات قاتل جونم
دلبر ابرو کمونم
دلم رو شکار کردی
روو بخار شیشه اسمت
دل کشیدم پیش اسمت
قطره بارون میشه اسمت
سال رو بی بهار کردی
توو چشم هام حسرت و ماتم
توو نگاهم یه عالمه غم
همه غصه ها رو با هم
توو دلم قطار کردی
متن ترانه گندم گون
وقتی میخندیدی، گریه های خشکم
زود میخشکیدن، با تو میخندیدم
وقتی قلب نابتو، سخت میرنجوندم
چشمای معصومت، منو میبخشیدن
مهربونی خوبی، نابی محبوبی
خنده هات میخندی، شکل مرواریدن
عشقِ گندم گونم، از چشات ممنونم
که چشات بی وقفه، خبر خوش میدن
مهربونی خوبی، نابی محبوبی
خنده هات میخندن، شکل مرواریدن
دستمو میگیری، ذوب میشم آنی
عشقم انگار دستات، دستای خورشیدن
هر کی میبینه تو رو، دوست داره مثلِ تو شه
حرکاتت حرفات، مرجع تقلیدن
لبایِ سرخ تو هر، میوه ی سرخی بود
داغ داغ از روی، هر درختی چیدن
ماه و خورشید منی، دورت میگردم
دو. تا چشمات عشقم، قابل تمجیدن
هر کی میبینه تو رو، دوست داره مثلِ تو شه
حرکاتت حرفات، مرجع تقلیدن
متن ترانه شبی که ماه کامل شد
بباف مویت را مگر مرا آن مو طناب دار شود
مرا بکش بالا چونان که عاطفه ات جریحه دار شود
مرا بخندان ای مرا بگریان ای
که مرده ایست قلیل کسی که حاضر نیست
نه شادمان شود و نه سوگوار شود ...
کسی به شدت تو به صخره ام کوبید و من فرو رفتم به قعر دریاها
که قعر دریاها پر از مزار شوم ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
علاج دلتنگی زیارت است و غم است و ناامید شدن
جهان مگر با غم به ناامید شدن امیدوار شود
به دست مرگ مگر تو را هوس نکنم که زنده ایست علیل
گناه کاری که به توبه میخواهد درستکار شود
زبان چموش من است بگو پیاده شود کسی که میترسد گوش قطار من است
به هر که سیلی نیست بگو سوار شود ...
بباف دارم را و روزگارم را سیاه کن آنگاه
مرا بکش بالا چونانکه خرخره ام جریحه دار شود
متن ترانه مسلخ
دختر شاه پریمون دورم
حال من از
رفته مونده بد شد
قالی کرمون تو دوبی لگد شد
غیرت من خار بیابون شده
بی تو کفن خواب
خیابون شده
غیرت من خار بیابون شده
متن ترانه خوزستان
🗣 Mohsen Chavoshi
🎵 Khouzestan
#MohsenChavoshi
تنهای تنهای تنهایی
مظلوم مظلوم مظلومی
بی یار بی یار بی یاری
خوزستان خوزستان خوزستان
بی دردا خوابیدن خوابیدن
نامردا خوابیدن خوابیدن
اما تو بیداره بیداری
خوزستان خوزستان خوزستان
ای مردم ای مردم ای مردم
بارون کو بارون کو بارون کو
ای بارون ای بارون ای بارون
کارون کو کارون کو کارون کو
از خاکت از نفتت از خونت
شب دستش رنگینه رنگینه
ای قاضی ای قاضی ای قاضی
شب جرمش سنگینه سنگینه
بمب بارون بمب بارون بمب بارون
طیاره طیاره طیاره
نارنجک نارنجک نارنجک
خمپاره خمپاره خمپاره
این ظلمه وقتی که زالوها
تو جیب این مردم میلولن
وقتی که خیلی از این مردم
بی پوله بی پوله بی پولن
ای قاضی مردم چی میگن
آبادی آبادی آبادی
ای قاضی این مردم چی میخوان
آزادی آزادی آزادی
جان آرا جان آرا جان آرا
خوزستان تنهای تنها شد
خوزستان از اشک این مردم
دریا شد دریا شد دریا شد
ای قاضی مردم چی میگن
آبادی آبادی آبادی
ای قاضی این مردم چی میخوان
آزادی آزادی آزادی
متن ترانه زندگی تحصیلات عالی
از رود جاری تر، از کوه محکمتر
از سختی فولاد، حتی مصمم تر
ما زندگیمونو با عشق میسازیم
نه کم میاریم و نه رنگ می بازیم
دیروز رو باید دید، فردا رو باید ساخت
من یاد میگیرم، دنیا رو باید ساخت
از خواب پا میشم، خورشید می تابه
بیدار میمونم، دنیا اگه خوابه
کی گفته این دنیا جای منازعه نیست
بجنگ و تجربه کن، شکست فاجعه نیست


متن ترانه از هوش می روم
معشوق جان به بهار آغشته منی
معشوق جان به بهار آغشته منی
که موهای خیسات را خدایان بر سینه ام میریزند و مرا خواب میکنند
یک روزَمی که بوی شانه تو خواب میبَرَدَم
معشوق جان به بهار آغشته منی تو شانه بزن
معشوقِ جان به بهار آغشتۀ منی
هنگامۀ منی
نَحرم کنند اگر همه میبینند که تو نگاهِ گلوگاهِ پنهانیِ منی
میخوانم میخوانم میخوانم تو خواندنِ منی
باران که میوزد سوی چشمانم
باران که میوزد باران که میوزد،
تو شانه بزن! باران که می…
یک لحظه من خودم را گم میکنم نمیبینمَم
اگر تو مرا نبینی من کیستم که ببینم؟
من نیستم که ببینم، نمیبیننمَم
معشوق جان به بهار آغشتۀ منی
هنگامۀ منی
نَحرم کنند اگر همه میبینند که تو نگاهِ گلوگاهِ پنهانیِ منی
ببین! ببین تو مرا تا ته ببین زیرا اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینمم
اگر تو مرا نخوابانی، من هم نمیخوابانمم نمی بینمم
تو شانه بزن
من هیچگاه نمیخوابم از هوش می روم
دیروز رفته بودم امروز هم از هوش می روم
متن ترانه از هوش می روم
معشوق جان به بهار آغشته منی
معشوق جان به بهار آغشته منی
که موهای خیسات را خدایان بر سینه ام میریزند و مرا خواب میکنند
یک روزَمی که بوی شانه تو خواب میبَرَدَم
معشوق جان به بهار آغشته منی تو شانه بزن
معشوقِ جان به بهار آغشتۀ منی
هنگامۀ منی
نَحرم کنند اگر همه میبینند که تو نگاهِ گلوگاهِ پنهانیِ منی
میخوانم میخوانم میخوانم تو خواندنِ منی
باران که میوزد سوی چشمانم
باران که میوزد باران که میوزد،
تو شانه بزن! باران که می…
یک لحظه من خودم را گم میکنم نمیبینمَم
اگر تو مرا نبینی من کیستم که ببینم؟
من نیستم که ببینم، نمیبیننمَم
معشوق جان به بهار آغشتۀ منی
هنگامۀ منی
نَحرم کنند اگر همه میبینند که تو نگاهِ گلوگاهِ پنهانیِ منی
ببین! ببین تو مرا تا ته ببین زیرا اگر تو مرا نبینی من هم نمیبینمم
اگر تو مرا نخوابانی، من هم نمیخوابانمم نمی بینمم
تو شانه بزن
من هیچگاه نمیخوابم از هوش می روم
دیروز رفته بودم امروز هم از هوش می روم
متن ترانه آخرین روزهای زمستان
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بُلبل از این غصه خزیده
گل نیز و چو من در غمشان جامه دریده
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
از دست عدو ناله ی من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مرگ نه مرد است
جان بازی عشاق نه چون بازی نرد است
بردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
متن ترانه Ascent
مجنون و پریشان تو ام
دستم گیر دستم گیر
سرگشته و حیران تو ام دستم گیر
هر بی سر و پایی چو رسمی دارد
من بی سر و سامان تو ام
دستم گیر دستم گیر خدا دلم دستم گیر
آن یار که عهد دوست داری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا و خوابی است
متن ترانه بوی گیسو
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
پیش هر بیگانه گویم راز خود آشنارویی مرا دیوانه کرد
ای مسلمانان به فریادم رسید طفل هندویی مرا دیوانه کرد
میزنم خود را به آتش بی دریغ آتشین خویی مرا دیوانه کرد
از حرم لبیک گویان میروم جذبه کویی مرا دیوانه کرد
واقف از میخانه و مسجد نیم چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
عنبرین مویی مرا دیوانه کرد یاسمن بویی مرا دیوانه کرد
فکر زنجیری کنید ای عاقلان بوی گیسویی مرا دیوانه کرد
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد ...
متن ترانه الله مزار
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به پهنای صحرای دلتنگی
والله سیه غروب هایی دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
به صحرای له له له له له له له لی
حال کفتری که در هوای تو
که میپره در هوای تو که میپره
در هوای تو
والله جونم فدای تو
امان امان امان امان امان آی امان امان
آهو جان امان آهو جان بگو از چه کوه هایی میری
زمستون بود و به یاد تو
والله خواب بهارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
غریب رهگذارای دیدم
الله مزار... مزار
الله مزار... مزار
وای چه روزگارایی دیدم
متن ترانه خون از رُخَم بشوی
دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، که تیر از پرم گذشت
سر برکشیدم از دلِ این دود، شعلهوار
تا این شب از برابر چشمِ ترم گذشت
شوق رهاییام درِ زندان غم شکست
بوی خوشِ سپیدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی سراغ وطن گرفت
هر جا که ذرهذرهی خاکسترم گذشت
خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پارههای دلِ پرپرم گذشت
در پردههای دیدهی من، باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت
متن ترانه شباهنگ
تو ای مرغ حق٬ ای فسانه به شب
نگه کن که جانم رسیده به لب
که من همچو تو وامانده ام به شب و تنهایی
به ویرانهام بنشستهام که مگر بازآیی
ای مرغ حق افسانهی ویرانههایی
ویرانهای شد قلب من امشب کجایی
تا سر کند سوز درون نایِ دل من
بنشین دمی بر بامِ من سر کن نوایی
غمِ تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شبها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
به ویرانهی من بنشین
مرا از غمِ دل برهان
بخوان نغمهای در دل شب
مرا سوی مستی بکشان
همدم شبهایی در غمِ تنهایی بیا٬ بیا
غمِ تلخ شب را تو میدانی
که در شهر شبها نوا خوانی
بمان با من امشب که دلتنگم
چرا از شب من گریزانی
متن ترانه دل من میگرید
دل من می گرید باز آرام آرام
دل من می گرید باز آرام آرام
قطره ی اشک که از چشمه ی دل می بارد
جلوی دید مرا می گیرد
من به تکرار به خود می گویم
من به تکرار به خود می گویم
که چه زود و چه حیف
من گذشتم و به سر شور هنوز
من گذشتم و به دل حسرت و عشق
همچو یک خواب دل انگیز سحر
همچو رگباری در تابستان
یا چو طوفان به کویر
همچو یک صاعقه در یک شب تار
یا چو خطی بر خاک
یا چو جای پایی بر لب آب
من گذشتم و به سر شور هنوز
من گذشتم و به دل حسرت و عشق
به دل حسرت و عشق
دل من می گرید باز آرام آرام...
متن ترانه دیار عاشقی هایم
به نامِ نامیِ ایران، به نامِ نامیِ انسان
به آیین وفاداران، به راه و رسمِ بیداران
دلی دارم پُر از خورشید، نگاهی روشن از باران
نگاهی روشن از باران
جز دوست نمیخوانم، جز مهر نمیدانم
جز عشق نمیخواهم، من زاده ی ایرانم
جز مهر نمیدانم …
تویی دلبستگی هایم، پناهِ خستگی هایم
به هر جا میروم از تو، دوباره در تو می آیم
کران تا بیکران عشقت، بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد، خیابان در خیابانت
جهان تا هست خواهم بود اگر تو جانِ من باشی
برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی
دیار عاشقی هایم، تمامِ سهمِ دنیایم
تو را من زندگی کردم، به تعداد نفس هایم
کران تا بیکران عشقت، بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد، خیابان در خیابانت
تو آن آغوشِ بی اندازه هستی
برای وسعتِ تنهایی من
من از چشم تو میبینم جهان را
تویی آیینه ی بینایی من
جهان تا هست خواهم بود اگر تو جانِ من باشی
برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی
من از تو جان گرفته ام کنم فدایِ تو
ز جان گذر نمیتوان مگر برای تو
دل از تو برنمیکَنم تویی جهانِ من
دچارِ تو نمیکَند دل از هوایِ تو
دل از هوای تو ، دل از هوای تو …
متن ترانه هوای زمزمه هایت
کجاست بارشی از ابر مهر بار صدایت
که تشنه مانده دلم تشنه مانده دلم
در هوای زمزمه هایت
تهیست دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
تهیست دستم اگر نه برای هدیه به عشقت
آخ چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
به قصه تو هم امشب درون بستر سینه ام
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
هزار عاشق دیوانه در من است
که هرگز به هیچ بند و فسونی نمیکند رهایت
هزار عاشق دیوانه در من است
که هرگزبه هیچ بند و فسونی نمیکند نمیکند رهایت
هوای روی تو دارم نمیگذارد
مگر به کوی تو این ابر ها ببارد ام
چه باک اگر به دل بی غمان نبردند راه
غم شکسته دل آنم که میگُسارنم
غم شکسته دل آنم که میگُسارنم
متن ترانه شعله ور
خدا خدا...
امان امان...
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می گردم
مذاق عاشقی دارم
پی دیدار می گردم
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می گردم
مذاق عاشقی دارم
پی دیدار می گردم
خدایا رحم کن بر من پریشان وار می گردم
خطا کارم گنه کارم به حال زار می گردم
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می گردم
شراب شوق می نوشم به گرد یار می گردم
سخن مستانه می گویم
سخن مستانه می گویم
ولی هوشیار می گردم
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می گردم
مذاق عاشقی دارم
پی دیدار می گردم
گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزم
غلام شمس تبریزم قلندروار می گردم
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می گردم
متن ترانه سرنوشت
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
از کجا این باور آمد که گفت
گر رَود سَر برنگردد سرنوشت
گل بکاریم از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیم
باغبانِ روزگاریم
گر تو روزی را ز این بازی بدانی
نکته یِ رمزش بخوانی
لحظه هایِ زندگی چون موج دریاست
گرچه سرد و سخت زیباست
موجِ این دریا گر از پس سرگذشتت
سرنوشتت سرگذشتت
بر فراز قله یِ باور سفر کن
بالِ خود را باز تر کن
همچو حافظ پای کوبان و غزل خوان
لشگرِ غم را بسوزان
در فلک سقفی نمانده این زمانه
پَر بزن تا بی کرانه
متن ترانه سووشون
داغِ تو را جنون کنم
دیده ز اشک خون کنم
با تنِ پاره چون کنم
جانِ پدر کجاستی
جانِ پدر کجاستی
شعرِ به خون نشسته ام
ساز دل شکسته ام
شعرِ به خون نشسته ام
ساز دل شکسته ام
سویِ من آ که خسته ام
سویِ من آ که خسته ام
جانِ پدر کجاستی
جانِ پدر کجاستی
این دلِ مبتلا شده
با غمت آشنا شده
این دلِ مبتلا شده
با غمت آشنا شده
خون به دلِ خدا شده
جانِ پدر کجاستی
جانِ پدر کجاستی
پرده ی غم را بدرم
سوختی و شعله ورم
پرده ی غم را بدرم
سوختی و شعله ورم
حاصلِ خون جگرم
حاصلِ خون جگرم
جانِ پدر ،جانِ پدر
جانِ پدر کجاستی
مویه به سووشون کنم
مویه به سووشون کنم
داغِ تو را جنون کنم
داغ تو را جنون کنم
داغِ تو را جنون کنم
دیده ز اشک خون کنم
مویه به سووشون کنم
جانِ پدر کجاستی
جانِ پدر کجاستی
این دلِ مبتلا شده
با غمت آشنا شده
این دلِ مبتلا شده
با غمت آشنا شده
خون به دلِ خدا شده
متن ترانه آسمان ابری
آسمان ابریست، از آفاق چشمانم بپرس
ابر بارانیست، از اشکِ چو بارانم بپرس
تخته ی دل در کفِ امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه ی سرشارِ طوفانم بپرس
نبودی و نشنیدی، دلم به گریه نشسته
میان خاطره هایت، چه کرده ای که پس از تو
به هر کجا که تو بودی، غمی نشسته به جایت
کجای این شب هجران، کجای این همه راهی
که از دریچه ی چشمت، نمیرسم به نگاهی
در همه لوحِ ضمیرم، هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه ی جانم بپرس
آتشِ عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس
بگو که از غم عشقت، چگونه جان برهانم
چگونه این همه غم را، به هر طرف بکشانم
نه پای رفتن از اینجا، نه طاقتی که بمانم
چگونه دستِ دلم را، به دستِ تو برسانم
متن ترانه مرغ سحر (اجرای کر)
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بی قرار من است
به خواب در نرود چشم بخت من همه عمر
به خواب در نرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم
گرش به خواب ببینم که در کنار من است
که در کنار من است
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
حقیقت آنکه نه در خورد اوست جان عزیز
حقیقت آنکه نه در خورد اوست جان عزیز
ولیک در خور امکان و اقتدار من است
ولیک در خور امکان و اقتدار من است
اگر هزار غم است از جفای او بر دل
اگر هزار غم است از جفای او بر دل
هنوز بنده ی اویم که غمگسار منست
درون خلوت ما غیر در نمی گنجد
درون خلوت ما غیر در نمی گنجد
برو برو که هرکه نه یار منست بار منست
برو که هرکه نه یار منست بار منست
ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
وگر مراد تو اینست بیمرادیه من
تفاوتی نکند تفاوتی نکند
چون مراد یار منست
متن ترانه سکوت (ریمیکس)
دلا شبها
نمی نالی به زاری
دلا شبها
نمی نالی به زاری
سـر راحت
به بالین می گذاری
تو صاحب درد بودی
ناله سـر کن
خبر از درد بـی دردی نداری
بنال ای دل
که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل
که مرگت زندگانیست
دلی خواهم
که از او درد خیزد
بسوزد
عشق ورزد
اشک ریـزد
مباد آن دم
که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نیانگیزد نوایی
مباد آن دم
که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی
بنال ای دل
که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل
که مرگت زندگانیست
دلی خواهم
که از او درد خیزد
بسوزد
عشق ورزد
اشک ریزد
متن ترانه گریه می آید مرا (ریمیکس)
🗣 Homayoun Shajarian
🎵 Gerye Miayad Mara
#HomayounShajarian
آبی که از این دیده چو خون میریزد
خون است بیا ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل می خورد و دیده برون میریزد
دل می خورد و دیده برون میریزد
آبی که از این دیده چو خون میریزد
خون است بیا ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل می خورد و دیده برون میریزد
میروی و گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
میروی و گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
متن ترانه چرا رفتی (ریمیکس)
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت طاقتم ده
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
متن ترانه حرم یار (ریمیکس)
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.