

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
قلب
متن ترانه باران تویی
از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گزارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
متن ترانه اشارات نظر
🗣 Milad Derakhshani
🎵 Esharate Nazar
#MiladDerakhshani
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست.
تا اشارات نظر نامه رسان من توست.
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم.
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست.
تا اشارات نظر نامه رسان من توست.
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم.
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید.
حالیا چشم جهانی نگران من و توست.
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید.
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست.
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ،ارنه.
ای بسا باغ و بهاران که خزارن من و توست.
این همه قصه فردوس و تمنای بهشت.
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست.
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل.
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست.
سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر.
وه از این آتش روشن که به جان من و توست.
متن ترانه جمعه
🗣 Farhad
🎵 Jomeh
#Farhad
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
متن ترانه اسمت که میاد
اسمت که میاد؛ حالم بد میشه
یه تریلی غم، از روم رد میشه
مادرم میگه؛ چته بیخودی؟
باز اسمش اومد؛ دیوونه شدی!
میگه چیه باز؛ این حالت شده؟
خجالت بکش! چهل سالت شده…
میگه با خودش؛ باز شد عینِ روح!
زیر لب میگه؛ این شب میره کوه…
رفیقام میگن؛ بسه بیچاره…
بعد پشتم میگن، طفلی حق داره
پشتم از تو؛ توو مهمونی میگن
برمیگردم، از گرونی میگن!
اسمت که میاد؛ همه باهام بدن
انگار سر صف، کتکم زدن
انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغلِ مادربزرگم…
میرم بغلش؛ میلرزه جونم
میگه گریه کن، دردت به جونم
گریه کن اگه غرقِ آتیشی؛
اما با گریه ام خالی نمیشی…
می دونم؛ اونم دلش رو هواس
اونم جوونیش، یکیوُ میخواست…
یکی که اسمش، اونقد بزرگ نیس
یکی که قطعا؛ بابابزرگ نیس!
اسمت که میاد؛ همه باهام بدن
انگار سر صف، کتکم زدن
انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغلِ مادربزرگم…
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.